واکنش گسترده و مخالفت منسجم و مشترک بسیاری از کشورهای جهان به ویژه دولتهای منطقه به تازهترین پیشنهاد آمریکا و رژیم صهیونیستی در کوچ اجباری مردم غزه به کشورهای دیگر، گرچه امکان اجرای چنین طرحهایی را به شدت کاهش میدهد اما یافتن ریشه و انگیزه طرح این گونه از پیشنهادات را هم ضروری میسازد. به منظور بررسی ابعاد، انگیزهها و تبعات طرحهای ماجراجویانه «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی با «محمد علی سبحانی» تحلیلگر مسائل منطقه و سفیر سابق ایران در قطر و لبنان گفتو گو کردیم.
پیشنهاد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده برای کوچ اجباری ساکنان غزه به اردن و مصر و یا پیشنهاد موازی بنیامین نتانیاهو،نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای واگذاری بخش هایی از سرزمین عربستان به مردم فلسطین با واکنش منجسم کشورهای عربی و اسلامی روبه رو شده است. دلیل این موضع را چه ارزیابی میکنید؟
معادلات موجود میان اعراب، اسرائیل، فلسطینیها و منطقه پس از سلسله اتفاقات پس از هفت اکتبر برهم خورد و اسرائیلیها پس از هفت اکتبر و عملیات متفاوت و بدون محاسبه فلسطینیها، جنگ بزرگ و خانمان سوزی علیه مردم غزه آغاز کردند. اسرائیل نتوانست این عملیات را که بدون در نظر گرفتن عواقب و تبعات آن انجام شد، تحمل و هضم کرده و مثل گذشته با جنگی محدود، مدیریت کند. بنابراین در یک تصمیم و اقدام متفاوت، بیش از یک سال جنگ را در غزه ادامه داد تا به این آتشبس رسید.
تصوری که در حال حاضر اسرائیلیها از شرایط منطقه دارند و آن را به امریکاییها هم تعمیم دادهاند؛ این است که منطقه خیلی ضعیف شده، فلسطینیها ضربه بسیار سختی خورده و اختلافات درونی دارند، حزبالله که حامی فلسطینیها به حساب میآمد، در حال حاضر و با توجه به آتشبس و تحولات لبنان عملاً از دور قدرتنمایی و حمایت خارج شده است. این تصورات درباره ایران هم که همیشه نقش تاثیرگذاری داشته وجود دارد و اسرائیل تصور میکند ایران هم تضعیف شده است. از طرف دیگر سوریه هم با توجه به شرایط امروز خود توان و امکان حمایت از جریان مقاومت در برابر اسرائیل را ندارد و حتی بخشهایی از سرزمین سوریه هم در این تحولات اشغال شده است.
تحلیل اسرائیلیها و القاء و تعمیم آن به امریکاییها در کنار حضور چهرههای جنجالی و شخصیتهای افراطی چون نتانیاهو و ترامپ شرایط جدیدی را به وجودآورده است. معتقدم که شخصیتهای نتانیاهو و ترامپ در کنار هم میتوانند برای کل منطقه مشکلساز باشند. این تصورات امریکاییها و اسرائیلیها را به این نتیجه رسانده که در حال حاضر که امکان مانور افزایش پیدا کرده، بهتر است که کار بزرگتر دیگری هم انجام دهند و پیروزی نظامی خود را یک دستاورد تاریخی، سیاسی و استراتژیک تبدیل کرده از مسئله غزه برای همیشه احساس آرامش کنند. از دیدگاه آنها برای این مهم راههایی وجود دارد که یکی از آنها واگذاری غزه به تشکیلات خودگردان و محمود عباس است. به نظر میرسد در حال حاضر آمریکا و اسرائیل از این راهکار عبور کردهاند در حالی که امریکا در دوره آقای بایدن بیشتر گرایش به ایجاد دولت فلسطینی-اسرائیلی داشت.